تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
نـقـطهـ ی پــآیــآن
 
نـقـطهـ ی پــآیــآن
هـمه چــیـز بـآ او تـمآمـ شـد!
سه شنبه 14 مرداد 1393 :: 19:47 ::  نويسنده : parisa       

av9dec4qzgnf8rw8323q.jpg

 

شب که میشود♥

یادت درآغوشم میگیرد♥

وچه عاشقانه یادچشمانت♥

چشمانم را بارانی میکند♥

وگوشم عاشقانه هایت را♥

هزاران بار مرورمیکند♥

ولبخندی کم رنگ و نگاهی عاشق♥

برایم باقی میماندو یادی و خاطره ای♥

ودستانی خالی از تو♥

وقلبی عاشق که همیشه به یاد تو و به عشق تو 

می تپد♥

♥فقط بنام تو و به عشق تو♥




برچسب ها : شب،یاد،آغوش،چشمانت،بارانی،لبخندی،خاطره ای،قلبی عاشق،به عشق تو،بنام تو,
شنبه 10 خرداد 1393 :: 23:54 ::  نويسنده : parisa       
nabodnaha - [www.3dayeh-sokot.blogfa.com].jpg

 

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺍﺳﺖ :

 ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ” ﮔﻨﺞ ” ، ” ﺟﻨﮓ” ﻣﯿﺸﻮﺩ !

 “ﺩﺭﻣﺎﻥ” ، “ﻧﺎﻣﺮﺩ” ﻭ “ﻗﻬﻘﻬﻪ” ، “ﻫﻖ ﻫﻖ!”

 ﺍﻣﺎ “ﺩﺯﺩ” ﻫﻤﺎﻥ “ﺩﺯﺩ” ﻭ “ﺩﺭﺩ” ﻫﻤﺎﻥ “ﺩﺭﺩ” ﻭ

 “ﮔﺮﮒ ” ﻫﻤﺎﻥ “ﮔﺮﮒ……! ”

 ﺁﺭﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ،ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ

 “ﻣﻦ” ، “ﻧﻢ” ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ،

 “ﯾﺎﺭ” ، “ﺭﺍﯼ” ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، “ﺭﺍﻩ” ﮔﻮﯾﯽ

 “ﻫﺎﺭ” ﺷﺪﻩ ﻭ “ﺭﻭﺯ” ﺑﻪ “ﺯﻭﺭ” ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ…

 “ﺁﺷﻨﺎ” ﺭﺍ ﺟﺰ ﺩﺭ “ﺍﻧﺸﺎ” ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﻭ ﭼﻪ

 “ﺳﺮﺩ” ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ “ﺩﺭﺱ” ﺯﻧﺪﮔﯽ !!!

 




برچسب ها : ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ،ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ،ﺟﻨﮓ،ﺩﺭﻣﺎﻥ،ﻧﺎﻣﺮﺩ،ﻗﻬﻘﻬﻪ،ﻫﻖ ﻫﻖ،ﺩﺯﺩ،درد،ﮔﺮﮒ،یار،اشنا،انشا،سرد،درس,
يکشنبه 14 ارديبهشت 1393 :: 21:35 ::  نويسنده : parisa       
da7gia3neegqoyhnyrv.jpg

بــہ سَلـامَتــی آغوشــ بــی منتــی
ڪـــہ تـو رو فَـقطــ و فـَقطـ واســہ خوכِتــ مــی خـواכ
و وَقتـی تـو
اوجــ تَـنهایـی هَستـی
بـا چشاشــ بِهتـ بگــہ هَستَمـ تـا آخَرشـ




برچسب ها : عزیزکم،سفره ی دلت،قول،خنده روی لبات،غمهایت،سیگار،عشق،صبری،عاشقانه،لوس بازی،پیام کوتاه،خسته نباشی،,
شنبه 14 تير 1393 :: 0:55 ::  نويسنده : parisa       
مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.



برچسب ها : ,
جمعه 11 بهمن 1392 :: 15:39 ::  نويسنده : parisa       
su2ms85u9e750b7fygp.gif

عزیزکم

 من که نمرده ام

 سفره دلت را باز کن

 قول میدهم

 اگر برای آوردن خنده روی لبهایت

 کاری از دستم برنیامد

 چهار زانو بنشینم

 و تا آخرین لقمه

غمهایت را نوش جان کنم

 چند نخ سیگار هم رویش

 




برچسب ها : عزیزکم،سفره ی دلت،قول،خنده روی لبات،غمهایت،سیگار,
شنبه 21 دی 1392 :: 22:13 ::  نويسنده : parisa       
www.pichak.net-18.jpg
 

دست خودم نیست...

اگر می بینی عاشق تو هستم٬ دیوانه تو هستم و تمام فکر و زندگی من تو شده ای٬

به خدا بدان که این دست خودم نیست!!!

اگر می بینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است٬

و اگر می بینی همه لحظه های دور از تو بودن این همه سخت و پر از غم و غصه است٬

بدان که این دست خودم نیست!!!

دست خودم نیست که همه لحظه ها  تو را درجلوی چشمانم می بینم وبه یاد تو می باشم٬

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم، دستانت را بگیرم،

بر لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!!!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم٬

و ستاره ای درخشان را می بینم و به یاد تو می افتم!!!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت می نشینم٬

تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی...!!!

 




برچسب ها : دست خودم نیست،عاشق تو،دیوانه تو،تمام فکر من،فکر،زندگی،چشمانم،خیس،غم،غصه،لحظه،همیشه در کنارت،اغوش،آغوش،آسمان،انتظارت،طلوع,
دوشنبه 4 آذر 1392 :: 0:22 ::  نويسنده : parisa       
1-simple-black-and-white.jpg

 

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم 

 که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها در شعله ها سوختند 

 تا سند سوختن نویسنده شان باشند  

پروانه ها  

آخ تصور کن  

آن ها در اندیشه چیزی مبهم  

که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را  

در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند  

به گلها نزدیک می شوند 

 یادم می آید روزگاری ساده لوحانه  

صحرا به صحرا و بهار به بهار  

دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم 

 عشق را چگونه می شود نوشت  

در گذر این لحظات پرشتاب شبانه  

که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت  

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است  

وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم  

که در آن دلی می خواند من تو را   او را    کسی را    دوست می دارم...!!!




برچسب ها : دلم،داستان،پروانه،نامه،شعله،شعر،سند سوختن،تصور،اندیشه،امید،ترس،انعکاس،ذهن کوچک،صحرا،بهار،بنفشه،عشق،لحظات،فرصت دروغ،,
چهارشنبه 15 آبان 1392 :: 21:40 ::  نويسنده : parisa       
pc94ae28efed0556375f25ed301a765a0c_3.jpg

دست بردار پتروس!
بگذار دنیا را آب ببرد…
در دنیایی که
اقیانوس آرام
به دنبال آرامش می گردد
سد هم بسازی
فقط . . .
مشق شب بچه ها را زیاد می کنی . . .




برچسب ها : دنیا،اقیانوس،اروم،ارامش،سد،مشق،مشق شب،,
دوشنبه 6 آبان 1392 :: 0:53 ::  نويسنده : parisa       

 

19887166651114626718.jpg

وقتی باران می بارد با همین قلب عاشق ، بدون هیچ چتر و سرپناهی در زیر آن قدم میزنم.
 وقتی باران می بارد یاد و خاطرات در کنار تو بودن در دلم زنده می شود.
 باران را دوست دارم زیرا تو را در آن لحظه حس میکنم.
 عاشق بارانم ، زیرا عاشق قلب مهربان تو هستم.
 وقتی باران می آید ، احساس میکنم در کنارمی.
 احساس میکنم دستان گرمت درون دستهای من است و با هم قدم میزنیم در زیر قطره های مهربان باران.
 صدای رعد آسمان مرا به یاد آن لحظه می اندازد که با فریاد به تو میگفتم دوستت دارم عزیزم.
 بیا تا دوباره لحظه های بارانی را با حضور در کنار هم عاشقانه کنیم.
 بیا تا مثل باران شویم ، همان بارانی که عاشقانه بر روی درختان می بارد و آنها را تازه میکند.
 وقتی باران می بارد ، دلم میخواهد تا آخرین قطره اش در زیر آن بمانم.
 بمانم و به تو فکر کنم ، به لحظه های زیبای با تو بودن بیندیشم.
 باران ببار که دلم هوای یارم را کرده است.
 ببار که صدای قطره هایت مرا به یاد درد دلهای عاشقانه با یارم می اندازد.
 حضورت مرا یاد حضور یارم در آغوشم می اندازد.
 لطافتت مرا به یاد گرمی و لطافت دستان یارم می اندازد.
 ببار ای باران …
 ببار تا من نیز همراه با تو ببارم.
 بغض آسمان که شکسته شود بغض من نیز همراه با آسمان شکسته خواهد شد.
 بغض دوری از یارم و بغض لحظه هایی که با یارم در زیر باران قدم میزدیم .
 ای باران وقتی میباری دیگر سردی آن قطره هایت را احساس نمیکنم ، در آن زمان گرمی دستهایی را احساس میکنم که یک روز دستهای سرد مرا گرفته بود و در زیر قطره هایت قدم میزدیم.
 ای باران قطره های تو به پاکی اشکهای یارم هستند ببار تا لحظه ای اشکهای یارم را بر روی گونه ام احساس کنم
 ببار ببار ببار ، با آن قطره هایت بر گونه های من ببار ، و گونه های خیس مرا خیستر کن.
 ببار تا شاید من در زیر قطره هایت و این آسمان غم گرفته به خوابی روم تا شاید در آن خواب حضور یارم را در کنارم احساس کنم

 




برچسب ها : باران,قلب عاشق,چتر,سرپناه,یاد,خاطرات,ان لحظه,مهربانم,دستان گرمت,اخرین قطره,دلم,بغض اسمان,اشکهای یارم,,
جمعه 26 مهر 1392 :: 16:40 ::  نويسنده : parisa       

گاهی دلت از سن و سالت میگیرد
 میخواهی کودک باشی
 کودکی که به هر بهانه ای
 به آغوش غمخواری پناه میبرد
 و آسوده اشک میریزد
 بزرگ که باشی
 باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی!

cze




برچسب ها : دلت،سن و سال،میگیرد،کودک،بهانه،اغوش،پناه،اسوده،اشک،بزرگ،بغض،بی صدا،دفن,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 صفحه بعد
درباره وبلاگ

باید مغرور بود و دور از دسترس باید مبهم بود و سرسنگین خاکی باشی آسفالتت میکنند و از رویت رد میشوند!
آخرین مطالب
پيوندها
آمار
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید کل : 3309
تعداد پست ها : 83
تعداد نظرات : 0

Test
 
 

پیج رنک