تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
نـقـطهـ ی پــآیــآن
 
نـقـطهـ ی پــآیــآن
هـمه چــیـز بـآ او تـمآمـ شـد!
چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 :: 2:40 ::  نويسنده : parisa       

http://farsiup.com/images/gzshafxb65fmllkxlgy5.jpg

 دیشب با خدا دعوایم شد

با هم قهر کردیم

 فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد

 رفتم گوشه ای نشستم

چند قطره اشک ریختم

 و خوابم برد

 صبح که بیدار شدم

 مادرم گفت:

 نمیدانی از دیشب تا صبح

 چه بارانی می آمد...

 

 




برچسب ها : شب,دیشب,خدا,دعوا,قهر,دوست نداشتن,گوشه,چند قطره اشک,خوابم,صبح,بیدارشدن,باریدن باران,بارش باران,,
صفحه قبل 1 صفحه بعد
درباره وبلاگ

باید مغرور بود و دور از دسترس باید مبهم بود و سرسنگین خاکی باشی آسفالتت میکنند و از رویت رد میشوند!
آخرین مطالب
پيوندها
آمار
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید کل : 3320
تعداد پست ها : 83
تعداد نظرات : 0

Test
 
 

پیج رنک