تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
نـقـطهـ ی پــآیــآن
 
نـقـطهـ ی پــآیــآن
هـمه چــیـز بـآ او تـمآمـ شـد!
جمعه 6 ارديبهشت 1392 :: 1:14 ::  نويسنده : parisa       

نخی سیگار مانده برایم

 برای همه ی دلتنگی هایم

 من و شب و تنهایی و سیگار

کوله بار غم و تکیه بر دیوار

پُک اول به حرمت دلم

 پٌک بعدی به حرمت دلت

 به حرمت دلم که بی هوا شکست

 به حرمت دلت که باورم نکرد و رفت

 

 




برچسب ها : دل تنگی,من,شب,تنهایی,سیگار,حرمت,حرمت دلم,بی هوا شکست,باورم نکرد,رفتن,
سه شنبه 24 بهمن 1391 :: 22:46 ::  نويسنده : parisa       

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست

اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست

مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!

 




برچسب ها : آدم برفی,برف,دنیای من,
پنجشنبه 24 بهمن 1392 :: 15:02 ::  نويسنده : parisa       

♥با یک کلیک بر روی بنر زیر وارد آدینا چت شوید♥

 

3eek5aq28d3en6bp2iuu.gif

 




برچسب ها : آدینا چت،بهترین چت روم،شیک ترین چت روم،زیباترین چت روم،امن ترین چت روم،چت روم فارسی،ادینا چت،چت روم فارسی،,
پنجشنبه 7 شهريور 1392 :: 20:19 ::  نويسنده : parisa       

 

هنوز یادم هست انگار همین چند لحظه قبل بود، من هنوز محو تماشای تو در همان یک قدم
 فارغ از غیر مانده ام چشم انتظار… مگر دنیا می تواند تو را از من بگیرد،
 وقتی هر لحظه مرورت می کنم…. چه کسی می تواند روح را از جسم جدا کند مادامی که زنده است……
 وقتی قرار بود ببینمت روز و شب هم مثل من دست و پایش را گم می کرد…….
 گویی مدام از هم سبقت می گیرند تا مرا زودتر به تو برسانند…..
 تو که حرف می زدی هر چه قند بود در دل من آب می شد…. تک تک واژه هایت را زندگی
 می کردم ….تک تک جمله هایت را…….که بگویم من هستم و می توانم!
 دندانهایم را نمی توانستم مخفی کنم وقتی تو بودی چون خنده ام قطع نمی شد با تو …
 محو تو که می شدم لبخند انگار می شد ذاتی وجودم، یکی می شد با من……
 تو که بودی دستم به آسمانها می رسید….راحت….
 آنقدر که می توانستم مشت مشت ستاره بچینم و در دامنم جمع کنم
 تا همه را روی سر تو بریزم…..زیر پایت….
 تو که بودی دلم می خواست بقیه ی عمرم را چشم شوم سراپا و مدام و یکسره تو را نگاه کنم…
 را ه رفتنت را… خندیدنت را….نگرانی هایت را….. حتی اخمهایت را…..
 دغدغه هایت را اما با تمام وجود می خواستم برایت زندگی کنم………
 دلم می خواست سراپا گوش شوم تا فقط تو را بشنوم بعد از این…….
 اما وقتی می آمدی تمام تلاش روز و شب سستی بود، مثل من می خواستند کندی کنند که زمان
 نگذرد و وقت سر نیاید و نشاید که تو میل رفتن کنی …..
 و من بغض پشت بغض چشمهایم را از تو بدزدم که اشکهایم را نبینی و غم دوباره وجودم را خموده کند….
 غبار مرگ انگار پاشیده می شد بر وجودم وقتی نبودی……..غبار بی حاصلی….
 پشت همان بغض ها فریاد می زدم با من بمان،…….صدایم اما ضعیف بود انگار که به گوشت نرسید
 نشنیدی که با تمام وجود فریاد می زدم ستجدنی انشاءالله صابرا….
 چشمانم را ندیدی از ته جان فریاد می زدند تو را……….
 فراز و نشیب صدایت، لحن آرام و صمیمی ات را هنوز زندگی می کنم…علایقت را برایت مدام طلب می کنم……
 تو چه داری که دیگران ندارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 حالا اما دیگر هر چه روز و شبهایم تلاش می کنند و می دوند و سبقت می گیرند از هم، نمی توانند مرا ….
 نه…. نمی توانند تو را به من باز گردانند…..روحم را……..نکند من مرده ام………..




برچسب ها : یادم هست،چند لحظه،محو تماشای تو،چشم انتظار،تک تک واژه هایت،من هستم،تلاش،,
يکشنبه 7 مهر 1392 :: 0:32 ::  نويسنده : parisa       

persian chat rooms

قطره؛ دلش دریا می خواست
خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
هر بار خدا می گفت :  “از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!  “
قطره عبور کرد و گذشت
قطره پشت سر گذاشت
قطره ایستاد و منجمد شد
قطره روان شد و راه افتاد
قطره از دست داد و به آسمان رفت
و قطره؛ هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت
تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
خدا قطره را به دریا رساند
قطره طعم دریا را چشید
طعم دریا شدن را
اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟
خدا گفت : هست!
قطره گفت : پس من آن را می خواهم
بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد
اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت
قطره از قلب عاشق عبور کرد!
و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است!  “

 




برچسب ها : قطره،دریا،دل،خدا،قطره تا دریا،راه،طولانی،رنج،عشق،صبوری،لیاقت،عبور،منجمد،ایستادن،روان،اسمان،اموختن،طعم دریا،بزرگ،قلب ادم،بی نهایت،عاشق،چشم،اشک عاشق,
دوشنبه 15 مهر 1392 :: 13:40 ::  نويسنده : parisa       

 

persian chat rooms

یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام

برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم

آنقدر تمـــــــــیز میخندم

که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی

و من در جیب هـــایــــم

دست های خالـــی ام را فریب دهـــم

که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد




برچسب ها : لبخند،بسته بندی،روزی،اتفاقی،انقدر تمیز،خوشبختی،حسادت،دست های خالی،فریب،امن ترین جای دنیا،انتخاب,
شنبه 21 دی 1392 :: 22:13 ::  نويسنده : parisa       
www.pichak.net-18.jpg
 

دست خودم نیست...

اگر می بینی عاشق تو هستم٬ دیوانه تو هستم و تمام فکر و زندگی من تو شده ای٬

به خدا بدان که این دست خودم نیست!!!

اگر می بینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است٬

و اگر می بینی همه لحظه های دور از تو بودن این همه سخت و پر از غم و غصه است٬

بدان که این دست خودم نیست!!!

دست خودم نیست که همه لحظه ها  تو را درجلوی چشمانم می بینم وبه یاد تو می باشم٬

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم، دستانت را بگیرم،

بر لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!!!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم٬

و ستاره ای درخشان را می بینم و به یاد تو می افتم!!!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت می نشینم٬

تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی...!!!

 




برچسب ها : دست خودم نیست،عاشق تو،دیوانه تو،تمام فکر من،فکر،زندگی،چشمانم،خیس،غم،غصه،لحظه،همیشه در کنارت،اغوش،آغوش،آسمان،انتظارت،طلوع,
صفحه قبل 1 صفحه بعد
درباره وبلاگ

باید مغرور بود و دور از دسترس باید مبهم بود و سرسنگین خاکی باشی آسفالتت میکنند و از رویت رد میشوند!
آخرین مطالب
پيوندها
آمار
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 39
بازدید کل : 3351
تعداد پست ها : 83
تعداد نظرات : 0

Test
 
 

پیج رنک